Perdic | نمی توانی هم خدا را بخواهی و هم خرما. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 55 (7344 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	you can't have it both ways. <idiom> U	نمی توانی هم خدا را بخواهی و هم خرما.

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	You cant eat your cake and have it . U	نمیشه هم خدا را بخواهی هم خرما را
	Weather you like it or not. U	چه بخواهی چه نخواهی
	He is no end of a liar. U	تا بخواهی دروغگه است ؟
	ambidextrality U	دو سو توانی
	equipotentiality U	هم توانی
	infirmity U	نا توانی
	impuissance U	نا توانی
	ambidexterity U	دو سو توانی
	exponential curve U	منحنی توانی
	power function U	تابع توانی
	power spectrum U	طیف توانی
	power law U	قانون توانی
	dates U	خرما
	date U	خرما
	Can you stay over night? U	می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
	power series U	سری توانی [ریاضی]
	palmoil U	روغن خرما
	palm oil U	روغن خرما
	palm sap U	پیه خرما
	date tree U	درخت خرما
	gold oak leaf U	برگ خرما
	date U	درخت خرما
	dates U	درخت خرما
	squirrel U	موش خرما
	squirrels U	موش خرما
	ferret U	موش خرما
	ferrets U	موش خرما
	palm U	درخت خرما
	datepalm U	درخت خرما
	date palm U	درخت خرما
	palms U	برگ خرما
	palms U	درخت خرما
	palm U	برگ خرما
	internal power U	توانی که داخل هواپیما تولیدمیشود
	Can you wait until tommorrow? U	می توانی تافردا صبر کنی ؟
	ferrety U	مثل موش خرما
	You can be sure of that! U	در این مورد تو می توانی مطمئن باشی!
	See if you can regulate the expenditures . U	ببین می توانی هزینه ها رامنظم کنی
	Could you lend me some money ? U	می توانی یک قدری به من پول قرض بدهی ؟
	Can you prove it to me? U	آیا می توانی آنرا به من ثابت کنی ؟
	Could you watch my bag [for me] until I get back? U	آیا می توانی مواظب کیف من باشی تا من بر گردم؟
	You can lift the piano alone. U	تنهائی نمی توانی پیانو رابلند کنی
	Can you reckon the cost of the trip? U	هزینه سفر رامی توانی حساب کنی ؟
	palms U	نخل خرما نشانه پیروزی
	palm U	نخل خرما نشانه پیروزی
	See if you can unite the dead knot . U	ببین این گره کور را می توانی باز کنی
	toddies U	شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
	toddy U	عرق خرما که بااب گرم مخلوط شود
	toddy U	شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
	toddies U	عرق خرما که بااب گرم مخلوط شود
	exponents U	شمارهای که توانی که عدد پایه به آن توان رسیده است بیان میکند
	exponent U	شمارهای که توانی که عدد پایه به آن توان رسیده است بیان میکند
	sago U	شیرینی که با نشاسته ساگو تهیه شود پنیر خرما
	palmer U	زوار امکنه مقدسه که دو برگ خرما را صلیب وار به امکنه مقدسه حمل میکنند

Recent search history

Forum search

1	you can say your favorite food
1	خرما
3	ترجمه می توانی نیایی
3	ترجمه می توانی نیایی
3	ترجمه می توانی نیایی
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy